• وبلاگ : سروده هاي من
  • يادداشت : به نام ايزد يكتا
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    با سلام مجدد

    ممنون از پاسخي كه زحمتش را كشيده ايد .

    شاعري نامبردگان دليل نمي شود مگر اينكه به پيروي از ايشان باشد كه پيروي از شاعران را هم قرآن نهي كرده .

    در ضمن منظومه با شعر فرق دارد مثلا فرمايش شما و عرض بنده هم بي نظم نيست .

    خوب شما بفرماييد تفسير آيه ي مورد نظر بنده چيست ؟

    بله ايشان فرموده اند : ما بگوييم كجايش نيامده ؟ خب نيامدنش را كه عرض كردم بنده نديده ام ، حالا اگر ايشان و همينطور شما جز عشق تعبير ديگري در قرآن نديده ايد پس مقصود قرآني كه بنده ديده ام نيست !؟ كه اولش تعبير ب بسم الله است و اول بسم اللهش كه عشق نيامده .

    اما حب و محبت كه عبارتي عربيست مثل عشق ، اين را ما در فارسي مي گوييم دوست داشتن ولي معادل فارسي عشق را بنده نمي دانم .

    بنابراين حب شديد يعني دوست داشتن شديد و نه عشق بقول شما .

    بازهم ممنون از زحمتي كه براي پاسخگويي كشيديد .

    دوستدارتان

    پاسخ

    سلام عرض شد . ممنون از اين كه سر مي زنيد . فرض كنيم اصلا عشق در قرآن نيومده ولي دليل نميشه كه انكارش كنيم ! مثل خيلي از احكام ما كه در قرآن نيومده ولي ائمه ي ما بيان كردن . حالا مي تونيد تفسير اون آيات رو هم بخونيد : شاعرکساني هستندکه گمراهان ازآنان پيروي ميکنند.224آيانمي بيني آنهادرهروادي سرگردانند؟!225وسخناني مي گويندكه به آنهاعمل نميكنند!226مگركساني كه ايمان آورده وكارهاي شايسته انجام ميدهندوخدارابسياريادميكنندوبه هنگامي كه موردستم واقع ميشوندبه دفاع ازخويشتن(ومومنان)برميخيزند(وازشعردراين راه كمك ميگيرند)آنهاكه ستم كردندبه زودي ميدانندكه بازگشتشان به كجاست...227تفسيرنمونه(آيت الله مكارم شيرازي):224:دراين آيه به پاسخ يكي ديگرازتهمتهاي كفاربه پيامبراكرم (ص)كه اوراشاعرميخواندندمي پردازد:خط مشي پيامبرازخط شعراجداست.شعرادرعالم خيال وپندارحركت ميكنندواودرعالميس مملوازواقع بيني براي نظام بخشيدن به جهان انساني.شعراغالباطالب عيش ونوشندودربندزلف وخال يار.مخصوصاشاعراني كه درآن عصرودرمحيط حجازمي زيستندچنانكه ازنمونه ي اشعارشان دپيداست.به همين دليل شعراكساني هستندكه گمراهان ازآنهاپيروي ميكنند(والشعراءيتبعهم الغاوون)225:سپس به دنبال آن اين جمله رااضافه مي كند:آيانديدي كه آنهادرهروادي سرگردانند؟!(الم ترانهم في كل واديهيمون)آنهاغرقف پندارهاوتشبيهات شاعرانه ي خويشند.حتي هنگامي كه قافيه هاآنهارابه اين سمت وآن سمت بكشاند درهروادي سرگردان مي شوند.هنگامي كه ازكسي راضي وخشنودشونداورابامدايح خودبه اوج آسمانهامي برندهرچندشيطان لعيني باشد!وهنگامي كه ازكسي برنجندچنان به هجواومي پردازندكه گويي مي خواهنداورابه اسفل السافلين بكشانندهرچندموجودي آسماني وپاك باشد!226:به علاوه شاعران معمولامردان بزمندنه جنگاوران رزم.اهل سخنند نه عمل.لذادراين آيه اضافه ميكند:(وآيانميبيني كه آنهاسخن مي گويندوعمل نميكنند؟!(واهنم يقولون مالايفعلون)اماپيامبراسلام(ص)سرتاپاعمل است!وحتي دشمنان او وي رابه عزم راسخ واستقامت عجيبش واهميت دادن به جنبه هاي عملي مسائل مي ستايند!شاعركجاوپيامبراسلام كجا!227:ولي ازآنجاكه درشاعران افرادپاك وهدفداري پيدامي شوندكه اهل عمل وحقيقتندو دعوت كننده به راستي وپاكي،هرچند اين قماش شاعران درآن محيط كمتريافت مي شد،قرآن براي اين كه حق اين هنرمندان باايمان و تلاشگران صادق ضايع نگردد،بايك استثناءصف آنهاراازديگران جداكرده،مي گويد:مگركساني كه ايمان آوردندوعمل صالح انجام داده اند(الاالذين آمنووعملواالصالحات)شاعراني كه هدف آنهاتنهاشعرنيست بلكه درشعر،هدفهاي الهي انساني مي جويند!شاعراني كه غرق دراشعارنميشوندوغافل ازخدا،بلكه خداوندرابسياريادمي كنند،واشعارشان مردم رابه يادخداوامي دارد!(وذكروالله كثيرا)وبه هنگامي كه موردستم قرارمي گيرند ازاين ذوق خويش براي دفاع ازخويشتن ومومنان به پامي خيزند(ونتصروامن بعدماظلموا)وبه اين ترتيب چهارصفت براي اين شاعران باهدف بيان كرده است:ايمان عمل صالح بسياربه يادخدابودن ودربرابرستم هابه پاخواستن وازنيروي شعرخودبراي دفع آن كمك گرفتن!....اينجاميشه فهميدشعرچيه!بده ياخوب!ببينيدمن تفسيرانگليسي پويانوشته ي آيت الله پويايزدي وعربي مبين ابن مغنيه روهم دارم كه مضمون ومعني همشون همينه!توي هرتفسيري!اگرخواستيدبخونيداگرم دردسترس نبودمي نويسم براتون!...اون موقع كه شاعرااغلب كفاربودندوكمترمومنان وسخت بوداين مدل شعرگفتن حكم خداست شعرمومنادفاعه!وچهارصفت زيباكه نشانه ي بهشتي بودنشونه بيان كرده!چه رسئالان كه تويه جامعه ي مسلمون وشيعه زندگي ميكنيم ماايراني هستيم بايه تاريخ پرازآدمايي كه....امثال حافظ وسعدي ومولاناو....اونايي كه اول عالم بودن وفقيه تودين اسلام وبعدشاعر!حافظ اسلام وقرآن بودن وبعدشاعر!اون زمان بااين زمان فرق ميكنه!امام خميني(ره)خودشونم شعرميگفتن!ائمه ي اطهار(ع)يارانشون روبه شعرگفتن تشويق ميكردن!حتي خودشون هم دارن اشعاري رو!حكمت شاعرنبودن پيامبروانكارقرآن تواين مساله اينه كه اولاپيامبرسوادنداشتن!اگرنه شاعري پيامبروشعربودن قرآن تهمتي بودكه ميچسبيد!قرآن واقعازيباولطيفه!اين تهمت درصورت باسوادبودن پيامبروشاعربودن ايشون واقعي به نظرمي رسيدوباعث گمراهي بقيه!اگرنه خداكجاي قرآن فرموده كسي كه باعشق خودخداواهل بيت شعرميگه كسي كه شيعه ست وشوق رسيدن به ائمه وخداروداره!كسي كه...شعرگفتنش درست نيست!شعراين فردوشعراي اون زمون برابره!دقت نميكنيدقرآن يه سري قوانين دائمي داره ويه سري قوانين محدودبه اون زمان!اينجانه مكه ي كفاره ونه الان اون زمونه ونه آدمانعوذبالله همون آدما!اين هم ازقرآن كريم معجزه ي بي نظيروآخرين كتاب خدابراي هميشه.....حالاشعريعني چي؟!ازاحساس برمياد!كلمه ش توفرهنگ لغت معني داره!شماازهرنظربررسي كني شعرشيعه عشقه!حالاببينيدچه رابطه اي دارن عشق وشعر!درسته من بگم قرآن جايي فرموده كه كمتربخندندوبيشتربگريندپس خنده حرومه!نه!اينم مثل تفكرات شما!اشتباهه!قرآن به كفارفرموده تواون موقعيت واون زمون الانم اين آيه اونايي رودربرميگيره كه كفارزمانند!امثال شياطين بزرگ وظالم....حالامابگيم چون قرآن گفته نبايدبخنديم!اين درست شكل همون صحبت شماست!وقتي سحرومعجزه به هم نزديكندوديواربه ديواراماباقرآن ميشه فهميدفرق بين سحرومعجزه ي پيامبرچيه!چطورنميشه چيزبه اين واضحي روفهميدكه اين شعربااون شعرفرق داره!؟اميدوارم موجب رضايت وقناعت شماشده باشه!حق يارتون!

    سلام عليكم

    اول ممنون

    درثاني بنده و شعر ؟! چراكه بقول قرآن شاعر حرفي مي زند كه نمي شود فهميد چه مي گويد .

    خب اين چيه عشق هم كه ما كه نديديم در قرآن آمده باشد ، حالا از كجا آمده ؟ بماند .

    پاسخ

    عليكم السلام ... بزرگاني مثل سعدي ، حافظ ، امام خميني ، مقام معظم رهبري و امثالهم هم شعر گفته اند . پس چه طور مي شود آن ها را فهميد ؟! حتا امامان ما هم شعر مي گفتند ! مناجات منظوم مولا امير المومنين ( ع ) .... البته قرآن هر چه مي گويد حق است اما بايد به تفسير هم رجوع كرد ! ترجمه كفايت نمي كند ! ... و اما عشق ! به قول شهيد بهشتي شما بگو كجاي قرآن عشق نيامده ؟! ... قرآن همه اش عشق است . اين هم نمونه اش : و الذين آمنوا اشد حبا لالله ... خوب حتما كه نبايد لغت عشق باشد . محبت زياد همان عشق است .... از جاي ديگري نيامده ! مقدس است ...